در انتظار بهار 96
می رسد نرم نرمک اینک بهار خوش به حال روزگار
یک سال گذشت و نرم نرمک صدای پای بهار از دور شنیده می شود و باری دیگر فضای زیبای روستایم به عطر دل انگیز بهار معطر می شود، باری دیگر جنگل روستایم پیراهن سبز به تن کرده و زندگی نو را به مردمم هدیه می کند.
بوی بهار از خانه تکانی های اهالی به مشام می رسد هم آنانی که با زدون غبارمنازلشان بهار را به خانه هایشان دعوت می کنند.
یک سال با تمام رویدادهای تلخ و شیرنش گذشت، سالی که نوگلان زیادی را به ما هدیه داد و بر زیبایی های این بزم افزود و به همان میزان عزیزانی را از ما گرفت و چشمان زیادی را به باران اشک خیس کرد.
روزهای قشنگی چون جشن نشا که لبخند را برلبان اهالی به زیبایی گلبرگ های بهار سبز کرد و طوفانی که با آمدنش ،سقف های خانه های گرم و مهربان اهالی روستایم را ربود و برد .
باری دیگر نسیم دل انگیزبهارآمدن رویش درختان و کشتزارها و مزارع را به اهالی نوید می دهد و شادی و طرب رسیدن آغازی دیگر بر فضای روستایم حاکم می شود.
خانه های گلی و قدیمی روستا با دستان هنرمند مادران و دختران روستایم به گلبرگ سفید و زیبا نقش می بندد و آهنگ طرب ازناودانهای خانه ها به گوش می رسد.
اما آنچه پیداست ، انتهای این قصه سرد و سفید همیشه سبز خواهد بود ، اینکه همه شوق آمدن بهاری دل انگیز دارند و برای رسیدن به آن غبار از تن می زدایند و با گامهایی پر از امید به استقبال بهاری طرب انگیز می روند.
در پایان سال 95 و آغاز سال 96 ، قدم تمامی نوگلان زیبا را خیر مقدم و یاد تمامی کسانی که بهار گذشته را در بین ما بودند اما اکنون سر بر آستان خاک گذاشته و درمیان ما نیستند را گرامی می داریم وسالی توام با خیر و برکت برای همه ی عزیزان آرزو می کنیم ، همچنین برای تمامی بیماران دعا می کنیم تا با توکل و عنایت خداوند لباس عافیت بپوشند...
زهرا شریفی- عضوی کوچک از خانواده بزرگ سقندیکلا